اندر احوالات شانزده ماهگی
درود ... ایشالا که همه حالتون خوب باشه ... رایان خوشگل من ایشالا شما هم همیشه سالم و سلامت باشی ... مامان رو ببخش دیر به دیر برات مینویسه آخه واقعا نمیزاری اگه پای کامپیوتر ببینی منو پدرمو درمیاری!! یک وروجکی شدی که نگو نپرس.... الهی که من فدات بشم مامانی ... قربون شیطونیات بشم ... بزار برات تعریف کنم تو این مدت چه کارایی یاد گرفتی .... یه روز که تو اتاقت بازی میکردی از تو کشو کفش و جورابات یه جفت کفش بر داشتی و آوردی دادی به من و پات رو هم بلند کردی که یعنی بپوشون بهم!!منو میگی نمیدونستم از ذوق چی کار کنم! اصلا نفهمیدم کی یاد گرفتی کفش چی هست!!با این که برات بزرگ بودن پات کردم و بعدش رفتی جلو در حی...