یک روز با پرنسس ها
و اما پست دوم.... دوباره رفتیم دیدن خاله ندا و دخملای خوشکلش ... هورا... چهارشنبه بابایی مجبور شد بره سر کار و ما رفتیم خونه خاله ندا .... الهی قربون این خوشگلا بشم من .... خانم , ناز , ماشالا هزار ماشالا خدا حفظشون کنه جیگرای منو تو رو خدا ببخشید رایان این قدر اذیتتون کرد: قربون هانا خانم خوشگل بشم که خودش داره شیر میخوره: قربون هانیتا خانم بشم که حواسش به همه جا هست و اما این هم رایان در تلاش برای رسیدن به خوشگلا: مامانی چرا این قدر هانیتا رو اذیت کردی؟ تازه شیشه شیرش رو هم خوردی... آخه تو چرا ...